کد مطلب:253310 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:319

سوگ خورشید


جگرم از اثر زهر جفا می سوزد

قلبم از آتش بیداد و بلا می سوزد



شد خزان گلشن عمرم به بهار هستی

كه از این حادثه كانون وفا می سوزد



آتش ظلمت دژخیم مرا می سوزاند

كس نپرسید كه این لاله چرا می سوزد



متوكل ز ستم سوخت سراپایم را

او ندانست در این شعله كه را می سوزد



در حقیقت به جنان قلب علی و زهرا

از ستمكاری این خصم خدا می سوزد



ابر شب خیمه زد امشب به دیار خورشید

شمع دین در ره حق گشت فدا می سوزد



دهمین حجت حق لاله ی باغ احمد

نور چشمان تقی جان رضا می سوزد



تو در این تعزیه تنها نخوری غم یاسر

كاندر این سوگ دل اهل ولا می سوزد



محمود تاری یاسر